نام مکتب رواقی که در قرن دوم و سوم پیش از میلاد بزرگترین مکتب فلسفی و اخلاقی آن روزگار به حساب میآمد، در تاریخ فلسفه از پایان قرن سوم میلادی کموبیش گم شد. سبب این گم شدن کاهش نفوذ اندیشۀ رواقی در متفکران و فرزانگان و عارفان و فیلسوفان و الهیدانان روزگاران بعد نیست، بلکه اتفاقاً گمنام شدن رواقیگری بیشتر معلول نفوذ آموزههای رواقی در اذهان و نفوس همۀ متفکرانِ بعدی است. به تعبیر اشتفان کورنر اگر بخواهیم بفهمیم که یک اندیشه و آموزه چقدر در بشریت نفوذ کرده است از اینجا باید فهمید که تا وقتی میدانیم که نامِ آورندۀ آن آموزه چه بوده نشان از این است که آن آموزه هنوز آموزۀ همۀ بشر نشده است. اگر روزی نامِ آورندۀ آن آموزه دانسته نبود، معلوم میشود که رسوخ آن آموزه به حداکثر و حتی به حد کمال رسیده. از نظر مصطفی ملکیان، چیزی که اشتفان کورنر درباب تاریخ فلسفه گفته است دربارۀ رواقیون به تمام معنا مصداق پیدا میکند. نام رواقیون، کسانی مثل سنکا، سیسرو، اپیکتتوس، مارکوس اورلیوس، زنون و امثال آنها، امروزه اگر کمتر شنیده میشود به این سبب است که خودشان در اندیشۀ ما رسوخ کردهاند. رواقیان، علیالخصوص پس ظهور مسیحیت، بسیاری از آموزهها را زیر تأثیر خود گرفتند و وارد جهان مسیحیت شده و بعدها از جهان مسیحیت وارد جهان اسلام شدند. از این لحاظ وقتی گفته میشود که آن آموزه آموزۀ رواقیون است چه بسا ما تعجب کنیم که این آموزه اختصاصی به رواقون نباید داشته باشد و همۀ ما به این آموزه قائلیم این گفتار کوتاه مصطفی ملکیان چکیده ای را که از آموزه های اپیکتتوس رواقی نوشته است قرائت میکند. تصویر این دستنوشته ی او را میتوانید در صفحه ی ما در اینستاگرام به آدرس زیر ملاحظه فرمایید:
http://instagram.com/mostafamalekian.official
Published on 5 years, 1 month ago
If you like Podbriefly.com, please consider donating to support the ongoing development.
Donate